سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مصاحبه بی بی سی با داریوش اقبالی - یاران


ساعت 1:31 صبح دوشنبه 85/8/8

این هم مصاحبه ی کامل سایت بی بی سی با داریوش اقبالی که در تابستان امسال این مصاحبه صورت گرفت ...
حالا باز هم بگید از داریوش عزیز کم می نویسم ...
گفتم حالا که سایت بی بی سی فیلتر شده و کمتر کسی در ایران می تونه به اون وارد بشه و این مطلب را در بلاگ قرار دهم شاید نظر شما دوستان را جلب کند ...
اگر قبلا این مصاحبه را خوانده اید که هیچ ولی اگر امروز این مصاحبه را می خوانید پس از خواندن نظر یادتون نره ...
 

داریوش در این کنسرتها با بد شانسی هائی هم روبرو شد! پروازش به نروژ سه بار با نقص فنی روبرو شد و کنسرت به شب دیگر موکول شد.

پذیرائی تماشاچیان ایرانی در لندن بسیار گرم بود. چند بار روی صحنه آمدند تا چند ثانیه ای داریوش رو در آغوش بگیرن.

هنرمندی هم مجسمه نیم تنه ای داریوش رو ساخته بود که در کنسرت دست به دست گشت و خود داریوش اون رو امضا کرد و به سازنده اش پس داد.

داریوش در حال امضا کردن مجسمه خودش!
شب پر خاطره ای بود، بخصوص که جمعیت زیادی برای دیدن یک خواننده در لندن جمع شدن که در یکسال گذشته بی سابقه بوده

بهزاد: شما رو توی لندن دیدیم. جمعیت ایرانی خارج از کشور عادت کردن کنسرت هایی رو برن که بیشتر از یک خواننده در اون باشه، اما می خواستم تبریک بگم به خاطر کنسرت لندن شما که با تعجب دیدم سالن پر از جمعیت بود و شما اجرای گرمی هم داشتین.

بله. کنسرت هایی که من در چند کشور مختلف داشتم، هر کدوم فضای مخصوص خودش رو داشت. لندن هم همیشه برای من یک جایگاه خوبی بوده و خوشحالم که برنامه مناسبی اجرا شد. مردم هم استقبال کردند و من هم ازشون ممنونم.

راه من
عکس روی جلد آلبوم راه من

آهنگهای آلبوم جدیدتون "راه من" رو هم با مردم هم آواز شدید! اینو می گم چون گاهی صدای مردم از شما بلندتر بود!

بله این یکی از آلبومهای قوی من هستش. آهنگهای آلبوم از کارهای فرید زلاند وشعرها از ایرج جنتی عطایی و اردلان سرفراز و شهیار قنبری هست.

آهنگ " راه من" هم جنجال برانگیز شد، البته نه از نوع جنجالهای سیاسی اجتماعی داریوشی که ما بهش عادت داریم بلکه بیشتر یک سو تفاهم ایجاد شد. اینکه شما همون ترانه ای رو خوندین که آقای ابی سالها قبل در استودیو ضبط کرده بودن، حرفهای زیادی رو مطرح کرد.

من جنجال های پیرامون آلبوم راه من را شنیدم و واقعا ازهرنظر که فکر کنید خیلی متاثر شدم. نباید این اتفاقها می افتاد. در بعضی از وبلاگها یکسری اظهار نظرهایی میشه که در شرایط کنونی پیامهای خوبی نیست.

برنامه های تلویزیونی، وبلاگها و وب سایتها در این مورد، همه بنظر من یکجور سوءاستفاده از تکنولوژی بود. زبان خشم، خشم می یاره و زبان محبت، محبت ومن خیلی از صحبتهائی که شد دل آزرده شدم.

در سالیان گذشته خود من خیلی از آهنگها را بصورت تمرینی اجرا کردم که دوستان دیگه هم بعدا دوباره اجرا کردند. بعضی از آهنگها را چهار نفر می خوندن و همچنین جار و جنجالی به پا نمی شد. من این قبیل بحثها را به اصلا به سود جامعه نمی بینم.

داریوش و ابی

البته کسی شما را مقصر نمیدونه بیشر بحث بین آقای ابی و فرید زلاند بوده.

اون هم به نظر من اشتباه بوده . ما در خارج برای وصل کردن آمدیم و به زبان عشق و محبت می خونیم. من چه جوری می تونم آقای فرید زلاند را که بیش از ۳۵ سال باهاش کار کردم، با یک آهنگ تخطئه کنم؟

دوستان با بعضی از اظهار نظرهاشون مسائل پشت صحنه را به روی صحنه آوردن . امیدوارم که ابی و فرید زلاند باز هم با هم کارکنند، ما همگی یک تاریخی را با همدیگه گذراندیم.

من هم از تمامی دوستان تمنا دارم که دوستانه تر برخورد بکنن. خلاصه این راه من بود!

شعر"راه من" رو یک شعر شخصی می دونید؟

شعر زیبای آهنگ "راه من" آقای شهیار قنبری میتونه تصویر زندگی هر انسانی باشه که پیچ و خمهای زندگی را دیده، زمین خوردنها داشته دوباره بلند شده و شاید من خودم را هم در این ترانه می بینم.

ولی آهنگ "کار من" دیگه درباره شماست؟

بله، من با شهیار قنبری (شاعر این آهنگ) همدردم. وقتی میگه "ترانه مال مردم نت به نت پیدا ولی گم بود، تمام حسرت من بوی گندم بود" و یا از اوین صحبت می کنه وقتی میگه در" سلول بغل به بغل همدیگه بودیم" یا "جنگلی بی زمین بودم به جرم کشف گل در اوین بودم"، در واقع اشاره به زمان قبل از انقلاب داره که شهیار به دلیل سرودن ترانه بوی گندم و جنتی عطایی به خاطر ترانه بن بست به زندان افتاده بودند و من هم جزو تیم بودم.

برای جمع آوری آهنگهای این آلبوم چه روحیه ای را مد نظر داشتید؟

خیلی وقت برای این آلبوم صرف شده . من واقعا از فرید زلاند ممنون هستم که وقت زیادی برای کار در استودیوگذاشت.

وقتی که آهنگها را درست می کنیم بیشتر بر اساس علاقه شخصی هست، ولی وقتی که این آهنگها را برای آلبوم کنار یکدیگر می گذاریم سعی می کنیم که این مجموعه هدف ومعنی خاصی را نشون بده. در نتیجه آلبوم" راه من" زنجیروار بهم وصل هست.

داریوش در کنسرت

آهنگ "چکاوک" رو که گوش می کردم، خیلی آهنگ پر احساسی جلوه کرد و به نظر می اومد که شما دارید یک خاطره ای رو تعریف می کنید؟

بله. من آهنگ چکاوک را خیلی دوست دارم . یک عاشقانه ای هست که ایرج جنتی عطایی عزیز در اختیار من گذاشت و دقیقا اون لمس عاشقانه جوانی را در من زنده کرد و من را به لحظات عاشق بودن نوجوانی برد و تشویق شدم که در آلبوم بعدی چند آهنگ عاشقانه حتما وجود داشته باشه!

بحث نوجوانی شد، آیا شما هنوز عشق دوران نوجوانیتون را یادتون می آید؟

من دورادور عاشق دختر همسایه بودم!

فکر نمی کنم هیچ انسانی عشقی را بتونه فراموش بکنه ولی با اون عشق دیگه زندگی نمی کنم، اون جزو بایگانی زندگی منه.

حرف از مسائل شخصی شد من همه اش یادم می ره که برای شما از یک خاطره بگم. من اولین بار که عکس بدون ریش شما رو دیدم در دفتر تلویزیون جام جم بود، پشت میز آقای بیبیان که شرکت موسیقی آپولون رو داشتن و اولین آهنگهای شما رو ضبط کردن. این عکس خیلی جالب بود. من قبلا فکر می کردم که شما همیشه ریش داشتین؟

بله اون دوران جوانی بود. الان دیگه پیر شدم و ریشهام سفید شده. دوستها میگن چرا ریشتو نمی زنی؟ من هم در جواب می گم می ترسم که دیگه نتونم بخونم.
البته از این عکسها در سایت داریوش 2000 من زیاده.

من دلم می خواد که هنوز تو دنیای شخصی شما بمونیم ( چون کمتر می شه بهانه پیدا کنیم و از احساس عاطفی داریوش باخبر بشیم). از آهنگهای عاشقانه دیگه این آلبوم "روز اول" هستش . که ظاهرا اشاره به روزهای اول عاشق شدنه؟

بله هر کسی روزهای سرزنش کردن خودش را در مورد عشقش به یاد می یاره، روزهایی که با شک همراه بوده، که آیا دوستش دارم یا ندارم. بعضی از وقتها از روی خشم گفته شده که دوستت ندارم و آهنگ " روز اول" بیانگر همین احساس هست.

آهنگ" موج" هم از شعری از اقبال لاهوری الهام گرفته شده؟

بله ترانه سرا اشاره داره به شعر "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست". اشاره به تکاپویی داره که باید در زندگی همه ما باشه. ما نباید از حرکت بیایستیم. ما محکوم به پیروزی هستیم . ما آمدیم که زنده باشیم و نباید با دست خودمون، خودمون را از بین ببریم.
داریوش


در خارج از ایران، خواننده های پاپ در سنین خیلی پایین به معروفیت می رسن و بعد هم زود از دور خارج میشن ولی خوشبختانه موج شما همچنان ادامه داره، این موج شما انرژیش را از کجا می گیره؟

ما نسلی هستیم که از روی عشق وارد این کار شدیم. در روح و روان من هر لحظه موسیقی جریان داره. من برای خودم زمان تعیین نکردم که چه زمانی بیام یا برم، تصمیم گیرنده اصلی برای من مردم هستن.

من خودم را موجی می بینم که آرامش ندارم.

استقبال مردم از کنسرت شما در لندن خیلی خوب بود، حتی چند نفر با وجود حصار، به روی صحنه اومدن و شما روبغل کردن، و فوری محافظها بیرونشون کردن! در اون لحظات چه احساسی داشتید؟

لحظات بسیار با معنی و با شکوهی بود و بعضی از وقتها از برخوردهای ماموران سالن با هموطنانم ناراحت می شدم.

هیچوقت این صحنه فراموشم نمی شه که در کنسرت لندن یکی از محافظها که ایرانی هم بود روی صحنه بین شما و مردم ایستاده بود و پائین نمی رفت و شما هم میکروفن رو دادین دستش که بقیه آهنگها رو اون بخونه، مردم از خنده مرده بودن.

داریوش

آره روی صحنه ایستاده بود و هیکلش هم بزرگ بود، من هم بهش گفتم که حالا که تو اینجا ایستادی بیا به جای من هم بخون و اینکار باعث شد که از صحنه بره پایین!

البته بین کلامتون شوخی های زیادی هم می کردین که برای این شخصت داریوش خیلی تازگی داشت.

ابنها همه نیتجه بهبودی هستش. من درحال بهبودی هستم وابن شخصیتیه که درمن داره تشویق می شه.

طرفدارهای شما در مورد آلبوم صفر می پرسن؟

آره این آلبوم به زیر صفر رسیده (خنده) و امیدوارم تا سال ۲۰۰۶ میلادی از زیر صفر بیاد بیرون و به بازار عرضه بشه.

داریوش



داریوش جان خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتی!

 

                            


¤ نویسنده: وحید کرمی

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0

:: کل بازدیدها ::
9415

:: درباره من ::

مصاحبه بی بی سی با داریوش اقبالی - یاران

:: لینک به وبلاگ ::

مصاحبه بی بی سی با داریوش اقبالی - یاران

::پیوندهای روزانه ::

:: اوقات شرعی ::

:: خبرنامه وبلاگ ::